آدم فروش
باید بهتون بگم که احمدبابایی ملیکا گهگداری شبکاری دارن ملیکاومامانیش میان خونه ماوماباتمام انرژی همبازیه این خانوم خانومامیشیم شب که میشه انقده براش قصه میگیم که این فک مهربونم نیاز به یه روغنکاری پیدامیکنه اینجاست که این آدمفروش نازنازی میره بغل مامانیشو به بابایی زنگ میزنن شب بخیری میکنن که بیاوببین بیچاره فک من وحالا که شدیدا گرم بازی بامنه بابااحمدش زنگ درو میزنه تاصداشو میشنوه میدوه توپله ها اخه دخترخوب منه بدبخت یک ساعته تمام خونرو بهم ریختم یه نیگا به ما کن توروخدا... کلاغ پر خاله پریسا پر ...
نویسنده :
خاله پریسا
20:21
شعروقصه های مورد علاقه ملیکا
ملیکای ما شعرتتوپلویم توپلو.یه توپ دارم قلقلیه.خدای مهربون داده به ما...ستاره ای ستاره.وتنبل همیشه خوابه رو مث بلبل میخونه قصه ی پرطلایی وموطلایی که نویسندش مامان معصومشه وشنگول منگول ویه سری قصه های مندرآوردی تایادم نرفته بزارین بگم بهتون که دونگ یی روخیلی دوس داره ...
نویسنده :
خاله پریسا
19:11
بدون عنوان
بابابزرگو مامانجونی عاشق این دخمل کوچولوشونن از وقتی ملیکا میاد اینجاتابرگرده خونشون همبازیه اونن. مامانجونی باهاش چنان خاله بازی میکنه که بیاوببین بعدشم که نوبت بابابزرگه روزگارش توسوپرمارکت میگذره تا دایی بهرام ازسرکاربیادو اگه واسش بستنی نگرفته باشه راه اومده روباملیجون دوتایی برمیگردن ...
نویسنده :
خاله پریسا
14:04
ملیکا بلبل زبان میشود
روز جمعه بودو خاله زهرا ودایی طالب و..وخانواده ملیکااینا خونه مامانجونیش بود. بعداز کلی بازی که ملیکا خانوم داشت میرفت خونشون اومدم زیپ کیفشو واکردم براش خوراکی بزارم جیغ جیغ کردو خیلی قشنگ بهم گفت خاله پریسا مگه من به کیف تو دس میزنم که توبه کیف من دست زدی.... ...
نویسنده :
خاله پریسا
12:12
ملیکا داداشدار میشود
خدای مهربون تازه گیا یه داداش کوچولو داده به ملیکا اما هنوز تودله مامانشه قراره بهمن ماه به دنیا بیاد خدای نازنین زودتر داداشیمو بیارش. ...
نویسنده :
خاله پریسا
23:16