ملیکا جونملیکا جون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

ملیکا جون

دااااااللللیییی

مامانی میگه باهمسایه ها دخترمو برده بودم آلاچیق اینم یه عکس یادگاری از اون روزه که عسلم هروقت این عکسشو میبینه میگه داللی افتاب حسودی نکن به پوست عسلم ...
29 دی 1391

ماه محرم

محرم؛ آمدی و عقده های دل ما را در برابر عشق به حسین باز کردی محرم؛ تو طوافی عرفانی هستی در حریم هفتاد و دو نام آسمانی محرم؛ ماه دخیل بستن دل به سقاخانه های اشک است باز محرمی دیگر و شور و شوقی دیگر ، بعد از مدت ها چشم هایمان عاشقانگی از سر می گیرند و دست هایمان به تمنای عشق باز می شوند کیست که آزاده باشد و محرم را به سوگ ننشیند؟! محرم فصل آشنا شدن با خوبی هاست و فصل عاشقی کردن به حسین است پس کیست که حسین را چراغ راهش کند و در بیراهه های پر پیچ و خم گم شود؟ کیست که گوش جان بسپارد و نام تو را ای حسین (ع) در هیاهوی فرات نشنود؟ ...
30 آبان 1391

ملیکا زرنگه

میخام بهتون بگم بهتون که ملیکا انواع پولو میشناسه. همیشه بابابزرگ بش پول میده اینسری خاست بهش هزاری بده که ٥٠هزاری رو دیدو بابابهش گفااین پول نیست کاغذه  ولی اون قشنگتر ازهمه میدونست که نه این همون چیزیه که میخام..... وقتی بهش میگی قلکتو بده بازی کنیم جاش عروسک میاره ومیگه قلک برا بازی نیس که آله ...
23 آبان 1391

تقدیم به دوستان ملیکا

  یه پرنده دوست داره آسمون آبی باشه روزای خوب خدا صاف و آفتابی باشه   یه پرنده دوست داره خوب و مهربون باشه شب پیش ستاره ها روز تو آسمون باشه   یه پرنده دوست داره تو دلا غم نباشه لبا پرخنده باشه درد و ماتم نباشه   یه پرنده دوست داره رو زمین جنگ نباشه همه دل ها شاد باشن هیچ دلی تنگ نباشه   یه پرنده دوست داره قفسش باز بمونه از قفس فرار کنه راحت آواز بخونه ...
22 آبان 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ملیکا جون می باشد