سلاااااااااااااااااااااام بازم اومدیم
با سلام.از وقتی داداش محمد ملیکا به دنیا اومده کمتر وقت میکردم بیام وبلاگ و کامنت بزارم.اخه اولش ک داداش محمد ب دنیا اومد ملیکا جان خیلی اذیت میشد بعدشم ک گذشت و گذشت تا عید92 اومد این دختر کوچولوی ما حساسیت اون فصلو گرفتو مریضی شدیدی گرفت وبیمارستان باهنر بستری شد.خلاصه شبوروزمون با گریه گذشت.طوری ک لحظه سال تحویل مامان معصومه وملیکا بیمارستان بود.محمدم پیش خاله پریسایی ک من باشموخانواده وباباییشم شیفت بود......... خلاصه بگذریم اتفاقات زیادی دراین دورانی ک نیومدیم سایت افتاد از جمله عروسی داییجون ملیکا. این خوشکل خانومم برده بودیم ارایشگاه آتیشی میسوزوند واسه خودش در کنار پرنیا راستی اینم یه عکس از تولد دوس...
نویسنده :
خاله پریسا
13:34