ملیکا جونملیکا جون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

ملیکا جون

تابستان و ملیکا

تابستون ملیکاجان مهد قران و کلاس خلاقیت میرفتن این دختر با استعداد ما. این عکساهم خاطراتی از اون دوران. اینجا مهد قرانه که ملیکابانو دارن امتحان میدن قررربونش برم من افرین خوشگله خاله اینم جایزت البته از طرف خانوم معلمت اینم از همکلاسیای این شیطون بلا کلاس خلاقیت ملیکا جان معمولا توی پارک برگزار میشد که ملیکاجان خیلی علاقه زیادی به این کلاساداشتن. ...
1 آذر 1392

اینم از داداشیم

بزارین خاله جونم بهتون نشون بده که داداشمم دوس داره وبلاگ ابجی گلشو ببینه البته داداشم اینجا داره خود اجی ملیکارو نیگانیگا میکنه ...
26 تير 1392

صبح پارک محلمون بخیر

تقریبا یک هفته پیش میشد که بابابزرگ ملیکاجان صب ساعت 8 از مسافرت برگشتن و ملکا از خوشحالی سحرخیز شد بعدشم هوس پارک رفتن کردن این شیطون بلا. منم که خاله جونیش باشم ملیکارو همراهی کردم و براش شیروکیک خرسی خریدم و ملیکاجونی با دستای کوچولوش پولشو حساب کرد و وارد پارک شدیم........ اینم سرسره اینجا بود که فهمیدیم این دمپاییا پای ملیکارو اذیت میکنه ملیکا خانومی تمام راه برگشتو بخاطر دمپاییاش بغل خاله برگشت قربونت برم من. اینروزا یکم اشتهات خوب شده و این مامانیتو خیلی خوشحالش میکنه.خاله زهرا برات انبه گرفته بود وتو یکیشو نوش جان کردی مامانیت بال میخاست واسه پرواز کردن ...
26 تير 1392

تولد سه سالگیت مبارک گلم

دیشب برا ملیکاجون تولد گرفتیم جاتون خالی .   قبلش از مامانجونی پول گرفت تا با سلیقه خودش بریم براش لباس بخریم بعد از خرید کادو نوبت تزیین خونه بود.راستی تولد خیلی مختصری بود و اینم از انتظار برای اوردن کیک اخ جوووووووووووووووونمی تولد شروع شد ملیکا جان توهیچکدوم از عکساش بی تحرک نبود و عکسای جالبی نشد شکارکنیم اخه قندعسلمون فقط میخاست بره وسط برقصه واسه خودش تولدت مبارک خوشگله حالا نوبت بریدن کیکه با دستای کوچولوی ملیکاجونی اینم از تبریک داداش محمدم ملیکاخانوم از وقتی این کادو رو از دایی بهرامش گرفت تمام دنیاش همین لباس شویی شد ...
17 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ملیکا جون می باشد